شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی اصفهانی(اعلی الله مقامه) که مبفون است به حرم امام رضا علیه السلام نقل کردند:
استادی داشتم پیرمردی بود سید و اهل باطن و کمی هم ناراحتی اعصاب داشت
روزی خدمتشون رسیدم دیدم سر سجاده نشسته اند و هی محکم می زنه روی دستش میگه:
خاک بسرم فردای قیامت اگه جدم پیغمبر بپرسه که سید چرا یهودی را یهودی کردی؟؟چرا مسیحی را مسیحی کردی؟؟چرا این مردم بی دین شدند من چه خاکی بسرم بریزم؟؟
شیخ فرمودند:پیش خودم گفتم حتما باز مریضی استادم سخت شده و ایشون ناخواسته میگن این حرفها را وگرنه مسیحی مسیحی است به ما چه؟؟یهودی یهودی است به ما چه؟؟
در همین فکر بودم که استاد دوباره فرمودند:آهایییی
اینطوری نگوووووووووووووووووووووووووووووووووو
جدم فردای قیامت از من می پرسد چون یهودی به دینداری من نگاه می کند و یهو.دی می ماند و میشود
مسیحی به مسلمانی من نگاه می کند و مسیحی میشود و مسیحی می ماند
سنی به شیعه بودن من نگاه می کند و میخندد و سنی می ماند
من فردای قیامت چه جوابی بدهم؟؟
ای خاک بر سر منننننننننننننننننن
________________________________________________________________________________________________
به قول آقایی:
خدا یا از مسلماانیم توبه
خدایا از توبه ام توبه
از نمازم توبه
و این شعر که بجاست:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست